تنهاترین یاس

|خانه|تماس |ورود
در آخرالزمان دنیا چگونه خواهد بود؟!
ارسال شده در 29 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در روایات معتبر درباره آخرالزمان

(بسم الله الرحمن الرحیم)


جهان عصر ظهور، در فضای حکومت صد در صد دینی سیر می‌کند و در پرتو چنین حکومت دینی و قرآنی، همه خواسته‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و… جامعه بر محور عدالت دینی تامین می‌شود.

معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسان‌هاست، اعتقاد به بشارت‌های پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه می‌تواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود، کارکرد وسیع و عمیق آموزه‌های مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان می‌دهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسش‌های بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آن‌ها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.


پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ می‌دهد:


*هنگامی که امام زمان(عج) ظهور می‌کند دنیا چگونه خواهد بود؟


بی‌شک مهمترین مأموریت امام زمان(عج) برپایی حکومت عدل الهی در سراسر جهان است، این مهم که همواره آرزو و آمال همه صالحان گذشته نیز بوده، بدون ایجاد تحول بنیادین در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، رسانه‌های ارتباطی و .. امکان پذیر نیست.


مشکل عمده بشر در جهان امروز فقدان دیانت و معنویت و گسترش ظلم و فساد است و تا زمانی که دین و تفکر دینی در اذهان مردم دنیا درونی نشود، هیچ تعهد و ارزش اخلاقی و رفتاری در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، تضمین نخواهد شد.


عدالت، کلید اصلی حل معضلات بشر است، این کلید خود به تحول بنیادین در حوزه تفکر و اندیشه جمعی امروز نیاز دارد، علت هم این است که عدالت در حوزه رویکرد رفتارهای اجتماعی نمود پیدا می‌کند و زیر بنای آن تصحیح نگرش‌ها و اندیشه‌هاست، زیرا بدون تصحیح نگرش‌ها، هیچ رفتار و رویکرد رفتاری چه در حوزه فردی و چه اجتماعی قابل اصلاح و دوام نخواهد بود، از این نظر انقلاب حضرت، تحولی فکری و فرهنگی را در پی دارد که عدالت اجتماعی در همه ابعاد ثمره شیرین آن به شمار می‌آید.


بنابراین جهان عصر ظهور، در فضای حکومت صد در صد دینی سیر می‌کند و در پرتو چنین حکومت دینی و قرآنی، همه خواسته‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و … جامعه بر محور عدالت دینی تامین می‌شود، به همین دلیل در قرآن و روایات مأموریت اصلی حضرت حاکمیت و غلبه مطلب دین اسلام در همه شئون جامعه معرفی شده است، پس این مهم‌ترین تفاوت آن عصر با جهان امروزی است که قابل مقایسه نخواهد بود و تفاوت این دو از زمین تا آسمان است.


*اسلام بعد از ظهور امام زمان (عج) چه جایگاهی دارد؟


آنچه از آیات قرآن به دست می‌آید، این است که اسلام بر تمام ادیان غالب خواهد شد و در زمین مستقر و پابرجا می‌شود، تصریح بسیاری از روایات هم این است که در زمان مهدی(عج) دین اسلام همه کره زمین را فرا می‌گیرد و بر همه ادیان جهان پیروز خواهد گردید.


بعد از ظهور آن حضرت همه چیز پیشرفت می‌کند، مثلاً درهای دانش بیکران الهی به روی او گشوده می‌شود، آن هم نه تنها به آن اندازه که بر پیامبران و اولیا گشوده شد، بلکه بیش از 13 برابر آن چه آنان از دانش بهره داشته‌اند، مردم نیز استقبال بیشتری به فراگیری دانش نشان خواهند داد.


در حکومت مهدی(عج)، مردم به طور بی‌سابقه‌ای به اسلام روی خواهند آورد و روزگار خفقان و سرکوب دین‌داران و ممنوعیت مظاهر اسلامی به سر می‌آید، در همه جا آوای اسلام طنین انداز خواهد شد و آثار مذهب تجلی می‌کند.


به طور کلی می‌توان گفت: یکی از دغدغه‌های حکومت‌ها، جلب رضایت عمومی است، ولی به خاطر ضعف‌های بسیاری که در اداره مجموعه‌ها وجود داشته، چنین رضایتی حاصل نشده است، از ویژگی‌های اساسی حکومت حضرت مهدی(عج) همین است که همه افراد و اجتماعات بشری آن را قبول دارند و نه تنها همه اهل زمین، بلکه دیگر موجودات نیز از آن حکومت الهی و فرمانروای عدل گستر راضی‌اند.


پیامبر اسلام فرمود: «شما را بشارت می‌دهم به مهدی(عج)، اهل آسمان و زمین از او راضی هستند»، چگونه ممکن است کسی از حاکمیت مهدی(عج)، ناراضی باشد و حال آنکه برای همه جهانیان روشن می‌شود که صلاح امر بشر و سعادت او در همه جنبه‌های مادی و معنوی تنها در سایه حکومت الهی آن حضرت است.


پس می‌توان گفت که در چنین موقعیتی طبعاً استقبال و پذیرش مردم به مظاهر و شعارهای دینی بی‌سابقه خواهد بود.

 


منبع: فارس

آخرالزمان آخرالزمان در اسلام آخرالزمان در روایات دنیا در آخرالزمان دوره آخرالزمان
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

حال مؤمن در ایّام فتنه ی دجال
ارسال شده در 29 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در روایات معتبر درباره آخرالزمان, دجال در روایات

(بسم الله الرحمن الرحیم)


از حسین بن علی (علیه السلام) از زائده از عبدالعزّیز بن رفیع از ابی عمرو شیبانی از حذیفه روایت شده است که گفت:
دجّال خروج نمی کند تا مؤمنان خروج او را بهتر از خروج هر کس دیگری بدانند و خروج او برای مؤمن، زیان بارتر از سنگ ریزه ای نیست که از زمین بر می دارد نیست و علم دورترین و نزدیک ترین آنها یکسان است. (1)
از امّ شریک روایت شده که او از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده که فرمودند:
«مردم از دجّال به کوه پناه می برند.» (2) و مسلم آن را روایت کرده است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمودند:
«سوگند به خداوند که جانم در دست اوست، دنیا به پایان نمی رسد تا اینکه انسان ها بر قبرها می گذرند، صورت خود را به آن می مالند و می گویند: ای کاش من جای صاحب این قبر بودم و دین داری در آن زمان مایه ی آزمایش است.» (3)
همچنین حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که ایشان فرمودند:

...


«لَا تَقُومُ السَّاعَة حَتَّی یَحسِرَ الفُرَاتُ عَن جَبَلٍ مِن ذَهَبٍ فَیَقتَتِلَ النَّاسُ عَلَیهِ فَیُقتَل مِن کُلِّ مِائَة تِسعَة وَ تِسعُونَ وَ یَقُولُ کُلُّ رَجُلٍ مِنهُم لَعَلِّی الَّذِی أنجُو؛
قیامت برپا نمی شود، مگر اینکه از «رود فرات» کوهی از طلا در آید و مردم به دلیل دست یازیدن بدان یکدیگر را می کشند؛ به حدّی که از هر صد نفر، نود و نه تن کشته شوند و هر یک از آنها بگوید: شاید آن که نجات یابد، من باشم.»
و در روایت دیگر (این گونه آمده است) که:
«نزدیک است که فرات از گنجی از طلا پرده بردارد. پس هر کسی که در آن زمان حضور یابد، از آن چیزی بر نمی دارد.» (4)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احوال مؤمنان را در آن زمان یادآور شده و فرمودند:
«قلب مؤمن در سینه اش به دلیل مشاهده ی منکراتی که نمی تواند آن را تغییر دهد، ذوب می شود؛ همچنان که نمک در آب ذوب می شود و مؤمن در آن زمان ذلیل تر از کنیز است و قاریان و عابدان، میان خود را سرزنش می کنند.
آنها در ملکوت آسمان ها، پلیدی ها و ناپاکی ها را می خوانند. ثروتمند به تهیدست کمک نمی کند تا اینکه در میان دو جمعه تهیدست تقاضای کمک می کند؛ امّا کسی را نمی یابد که چیزی در دستش نهد.» (5)
از عمرو بن شاکر از اهل «مصیصه» از انس روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«زمانی بر مردم می آید که کسی که بر دینش صابر، بردبار و پایدار باشد؛ مثل کسی است که پاره ای آتش در دستش گرفته است.»
و با همین سند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«زمانی بر مردم می آید که کسانی که بر دینشان شکیبا و استوارند، اجر پنجاه نفر از شما را دارند». اصحاب گفتند: یا رسول الله! اجر پنجاه نفر از ما را دارد؟ حضرت فرمودند: «بله. اجر پنجاه نفر از شما را دارد.» و این را سه بار تکرار کردند. (6)

پی‌نوشت‌ها:1. المصنّف، ابن ابی شیبه کوفی، ج 8، ص 656.
2. ریاض الصالحین، یحیی بن شرف انوری، ص 704.
3. سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1340؛ المصنّف، صغانی، ج 11، ص 379؛ کنز العمال، ج 14، ص 312.
4. مسند احمد، ج 2، ص 261؛ صحیح مسلم، ج 8، ص 174.
5. معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج 2، ص 218.
6. بحارالانوار، ج 82، ص 44.

منبع مقاله : 
کامل، حیدر؛ (1391)، دجال آخرالزمان، تهران: موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، چاپ اول

آیا دجال خروج کرده است؟ حال مومن در ایام فتنه ی دجال خروج دجال دجال در روایات
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

فساد اخلاقی چگونه باعث اخراج مسلمانان از اندلس شد؟
ارسال شده در 24 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در تهاجم فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم
اندلس از جمله سرزمین‌هایی است که تمدن اسلامی در آن شکوه خود را به اوج رساند. اما همین شهر در پی گسترش مفاسد اخلاقی، به راحتی از دست مسلمانان خارج شد. این مطلب تلاش می‌کند تا نشان دهد که چگونه اباحه‌گری باعث سقوط اندلس شد.

تهاجم فرهنگی نوع خاصی از تهاجم است که به طور پنهان و غیرمستقیم از جانب یک ملت نسبت به ملت دیگر در زمینه‌های فکری و فرهنگی صورت می‌گیرد. پدیده‌ «تهاجم فرهنگی» دارای مسائل و ابعاد پیچیده و گسترده‌ای است.

همان طور که مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای شورای انقلاب فرهنگی فرمودند، «تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى‌سروصدایى است. یکى از راه‌هاى تهاجم فرهنگى، این بوده است که سعى کنند جوانان مؤمن را از پایبندی‌هاى متعصبانه به ایمان، که همان عواملى است که یک تمدن را نگه مى‌دارد، منصرف کنند. همان کارى را که در اندلس، در قرن‌هاى گذشته کردند؛ یعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوت‌رانى و میگسارى و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام مى‌گیرد.»(21 مرداد 1371)

...

تهاجم فرهنگی را نمی‌توان مختص زمان حال دانست، بلکه این پدیده در طول تاریخ بارها گریبان‌گیر تمدن‌های مختلف، از جمله کشورهای اسلامی شده است.

این پدیده هرچند در هر دوره و زمانی با شیوه‌ خاصی بروز یافته است، اما در اصل و مبانی خود، به طور ثابت عمل می‌کند. این مقاله در تلاش است تا با واکاوی واقعه‌ی اندلس، به تبیین نقش تهاجم فرهنگی در سقوط یک تمدن بر اساس بیانات مقام معظم رهبری بپردازد.

*وضعیت فرهنگی شهر اندلس در زمان اسلام

فتح اندلس به دست مسلمانان سبب تحولی عظیم در زندگی عموم مردم و نظام اجتماعی و اقتصادی آن سرزمین شد و سرآغاز یک دوران تازه و ابتدای یک تحول و تکامل بسیار مهم بود. قبل از ورود اسلام به این سرزمین، اقلیتی ستمکار، که شامل شهریاران و اشراف و نجبای ممتاز می‌شدند، حق و حقوق یک ملت را در دست داشته و آنان را مورد ظلم و ستم و بهره‌کشی قرار می‌دادند و حتی آنان را در بردگی و بندگی خویش نگاه می‌داشتند.

تهاجم فرهنگی را نمی‌توان مختص زمان حال دانست، بلکه این پدیده در طول تاریخ بارها گریبان‌گیر تمدن‌های مختلف، از جمله کشورهای اسلامی شده است. این پدیده هرچند در هر دوره و زمانی با شیوه‌ خاصی بروز یافته است، اما در اصل و مبانی خود، به طور ثابت عمل می‌کند.

با پیروزی مسلمانان و ورود اسلام به این سرزمین، در طی چند سال اندک، چهره‌ آن کشور تغییر کرد و دین اسلام، عدالت، آزادی و برابری را برای مردم آن منطقه به ارمغان آورد،ظلم و ستم را از بین برد و به سلطه‌ طبقاتی اشراف جامعه پایان داد و مسلمانان توانستند عناصر آشفتگی و نابسامانی را از میان بردارند و سازمانی اداری و مالی ایجاد کردند.

یکی از دستاوردهای تمدن اسلامی در آن زمان، شوق دستیابی به علوم و فنون جدید بود و به هر مکان و سرزمین که ورود پیدا می‌کردند، آموزشگاه‌ها، کتابخانه‌ها، و بنگاه‌ها و مجامع علمی و ادبی تأسیس می‌نمودند و به این ترتیب، کتب یونانی ترجمه گردید و تحصیل هندسه، هیئت، طبیعیات، شیمی و طب با نهایت موفقیت جریان داشت. تجارت و اقتصاد نیز در اوج شکوفایی و رونق بود و معادن، اسلحه، پارچه‌های حریر و سایر منسوجات، چرم‌های دباغی‌شده و شکر تماماً در آنجا فراهم می‌آمد. مسلمانان در زمینه‌ی کشاورزی و زراعت، بیش از علوم و صنایع استعداد خود را نشان دادند؛ چنان که در اندلس برای آبیاری اسباب و وسایلی بنا کردند که هنوز آثار آن موجود است. همچنین در اراضی اندلس، زراعت نیشکر، توت، پنبه، موز، برنج و غیره را رونق دادند.

مسلمانان در اندلس در تمامی زمینه‌های علوم و فنون، استعداد و لیاقت خود را نشان دادند. جاده‌ها، پل‌ها، کاروانسراها، مسافرخانه‌ها، بیمارستان‌ها و مساجد در اطراف شهر به کثرت ساخته شد. وضعیت دریانوردی هم با نظم خاصی انجام می‌شد و تجارت با اروپا و آسیا و آفریقا برقرار بود. در پزشکى نیز با ظهور افرادى چون على بن عباس، زهراوى، باهلى، ابن زهر و… مسلمانان بدان درجه از تخصص علمى رسیدند که جراحى‏هاى دقیق چشم را انجام مى‏دادند.

مسلمانان در طول چند قرن، کشور اندلس را نه تنها از نظر علمی و مادی به کلی منقلب کردند و بلکه در زمینه‌ی اخلاق و فرهنگ هم تأثیر شگرفی داشتند. مسیو سدیلو در این خصوص می‌نویسد:«از ممیزات مسلمانان نسبت به اقوام دیگر، که در واقع جزء مفاخر آن‌ها باید شمرد، یکی محترم شمردن نوع انسان بوده است… سلاطین مسیحی قسطیله و ناوار تا این درجه به حس وفاداری، خلاصه میهمان‌نوازی مسلمانان اعتماد داشتند که برای معالجه و مداوا، همیشه بدون هیچ بیمی، به پایتخت آن‌ها آمد و شد می‌کردند.»

حکام مسلمان رسم و سنت و قوانین آنان را به رسمیت شناختند و حتی برایشان حاکمانی از میان خودشان تعیین کردند که استان‌ها را اداره و مالیات‌ها را جمع‌آوری و قوانین و فرمان‌ها را اجرا می‌کردند و خود مسلمانان تنها وظیفه‌های عالی حکومتی را بر عهده داشتند و بر حسن اجرای قوانین نظارت می‌نمودند. بدین ترتیب، بسیاری از اوقات، والی، رئیس شهربانی، والی خراج، متصدی برید و اطلاع‌رسانی و قاضی از میان بومیان بودند.مسلمانان با اقلیت‌های دینی، به خصوص مسیحیان، با تسامح دینی رفتار می‌کردند و بهره‌مندی از جلوه‌های این تسامح دینی چنان گسترده بود که کنیزان و بردگان را هم شامل می‌شد.

در آن زمان و هنگامی که سراسر اروپا در جهل و بی‌خبری کامل بود، اندلس به تنهایی پرچم‌دار دانش و تمدن در غرب محسوب می‌شد و تمدنی که مسلمانان در این منطقه ساختند، خاستگاه بیداری و تحول علمی بود که به مثابه‌ی تمدن شرق از غنای چشمگیری برخوردار بوده و حاصل این تمدن اسلامی را می‌توان در ظهور اندیشمندان، علما، فلاسفه و آثار معماری و رشد اقتصادی در جنوب اروپا مشاهده کرد.

در واقع فرهنگ غنى اسلامی در تمدن شکوفاى اسپانیاى مسلمان چنان بالنده و رو به رشد و گستردگى بود که هر کسى هر چه می‌خواست بدان دست می‌یافت. می‌توان گفت همه‌ی شاخه‌هاى فرهنگ بشرى، از ادب و هنر، حقوق و سیاست، فلسفه، طب و جانورشناسى، گیاه‌شناسى و معدن‌شناسى، بارور و رو به گسترش بوده است و این غناى فرهنگى در اندلس توانست فرهنگ اسلامی را به اروپا انتقال دهد و مقدمات نهضت فکرى و بیدارى غرب را به وجود آورد.

با دیدن این همه قدرت و عظمت در اندلس، این سؤال پیش می‌آید که علل انحطاط تمدن باشکوه اسلامی اندلس چه بود؟ و دلایل آن را باید در چه عواملی جست‌وجو کرد؟ با جست‌وجو و تفحص در متون تاریخی می‌توان چند عامل را به عنوان آسیب‌های جدی و اساسی فرهنگ و تمدن اسلامی اندلس برشمرد. اما اکثر صاحب‌نظران بر تأثیر عوامل فرهنگی و فساد اخلاقی بیش از دیگر عوامل اتفاق نظر دارند. در ادامه‌ی این مقاله به بررسی علل فساد اخلاقی و انحطاط فرهنگی اندلس خواهیم پرداخت.

علل انحطاط فرهنگی و فکری در جامعه‌ی اسلامی اندلس

مسیحیان وقتی پیشرفت مسلمانان را در همه‌ زمینه‌ها دیدند و احساس کردند که این پیشرفت‌ها و قدرت و عظمت مسلمانان، خطر بزرگی برای منافع آن‌هاست، از راه‌های مختلف تلاش کردند تا در مقابل پیشرفت مسلمانان ایستادگی کنند و آرام‌آرم به فکر نابودی جامعه‌ی اسلامی اندلس افتادند و توانستند با تهاجم فرهنگی به نیات خود دست یابند.

آنان برای رسیدن به این هدف خود، ریشه‌ی جامعه اسلامی را هدف قرار دادند و با ترویج و تبلیغ اندیشه‌های مسیحیت و آزادی‌های وارداتی و غربی (اشاعه‌ی بی‌بندوباری) جوانان را به سمت فساد سوق دادند. مقام معظم رهبری معتقد است در تفکر اسلامی و مکاتب غربی، تفاوت‌های اصولی و اساسی در بیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی در غرب و اسلام ارائه دهیم، این نسبت عموم و خصوص من وجه خواهد بود: «در تفکر اسلامی و مکاتب غربی، تفاوت‌های اصولی و اساسی در بیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد… اسلام در برخی از زمینه‌ها دایره را از این محدودتر می‌کند و در بعضی از زمینه‌ها آن را گسترش می‌دهد و به اصطلاح طلبگی، بین نظر اسلام و نظر رایج در دنیای غرب در باب آزادی، عموم و خصوص من وجه است. در برخی از چیزها ما نظر غرب را بسیار محدود، تنگ‌بینانه و در بعضی از امور آن را بیش از حد وسعت‌یافته و نزدیک به بی‌بندوباری می‌دانیم.»

مسیحیان توانستند با تبلیغ و ترویج افکار و اندیشه‌های مسیحیت، با هدف ایجاد تزلزل در عقاید جوانان و سست نمودن آنان در پایبندی به احکام دینی و همچنین نفوذ در تعلیم و تربیت جوانان از طریق اخذ مجوز برای برپایی مدارس رایگان با هدف تعلیم مطالب انحرافی و ایجاد شبهات دینی و در کنار آن، توسعه‌ی روابط تجاری و اقتصادی با مسلمانان، زمینه‌ی ترویج فساد و بی‌بندوباری و همچنین تجمل‌پرستی را در بین مسلمانان اندلس فراهم آورند و آرام‌آرام مردم اندلس در مجامع عمومی، به صورت علنی به شراب‌خواری و عیاشی روی آوردند.

مقام معظم رهبری در خصوص این نوع عملکرد می‌فرمایند: «تهاجم فرهنگى این است که یک مجموعه (سیاسى یا اقتصادى) براى مقاصد سیاسى خود و براى اسیر کردن یک ملت، به بنیان‌هاى فرهنگى آن ملت هجوم مى‌برد. چنین مجموعه‌اى هم چیزهاى تازه‌اى را وارد آن کشور و آن ملت مى‌کند، اما به زور، اما به قصد جایگزین کردن آن‌ها با فرهنگ و باورهاى ملى. این اسمش تهاجم است. در تبادل فرهنگى، هدف، بارور کردن فرهنگ ملى و کامل کردن آن است. اما در تهاجم فرهنگى، هدف، ریشه‌کن کردن فرهنگ ملى و از بین بردن آن است.»

تهاجم فرهنگی، سبب شد تا جامعه‌ی اسلامی، به ویژه جوانان، نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت شوند و به تدریج روح دین اسلام در جامعه‌ی اندلس کم‌رنگ شود. توجه به ادبیات اندلس نیز این موضوع را تأیید می‌کند. دست‌کم تا پایان دوره‌ی ملوک‌الطوایف، ادبیات مخصوصاً شعر، دارای صبغه‌ی غیردینی شد. محور اصلی شعر اندلسی، تجمل‌پرستی و لذت‌جویی بود. سایر اندیشه‌های معتبر ادب عربی، از قبیل تمثیلات، زهدیات و عرفانیات نیز سخنگویانی داشت، لکن اوج شعری نداشت. در عوض سخن از شب‌های عیش و نوش بر روی رودخانه یا سخن از دلبران غزال‌مانند و دختران باریک‌میان در میان است.

فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه، مسلمان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و حمیت و غیرت دینی را در آن‌ها از بین برد و آنچه برای آن‌ها اهمیت داشت، قدرت‌طلبی و خوش‌گذرانی بود.در نتیجه‌ی این تهاجم فرهنگی، شهرهای اسلامی یکی پس از دیگری از تحت حکومت آن‌ها خارج گردید و به تصرف دشمن درآمد.

با افزایش تجمل‌پرستی و فساد اخلاقی در جامعه‌ی اندلس، شور دینی در آنجا کاهش یافت و موجی از شکاکیت و تردید در عقیده‌ی مردم به وجود آمد و در کنار آن، فرقه‌ای پدید آمده بود که می‌گفت همه‌ی موضوعات مربوط به دین باطل است و احکام دین را از نماز و روزه و حج و زکات مسخره می‌کرد.

به جز این فرقه، گروه دیگری نیز به وجود آمدند که خود را «پیرو دین جهانی» نام داده بودند. این گروه نیز با همه‌ی عقاید دینی مخالف بود و دینی را که فقط بر مبادی اخلاقی استوار باشد تبلیغ می‌کرد. یک فرقه‌ی لاادری نیز بود که می‌گفتند عقاید دینی ممکن است درست یا نادرست باشد و ما آن را نه تأیید و نه انکار می‌کنیم؛ هر چه هست ما از حقیقت آن بی‌خبریم و نمی‌توانیم عقایدی را که از اثبات صحت آن عاجزیم بپذیریم.

مسیحیان با اجرای همین طرح‌ها و برنامه‌های دقیق و هدفمند، به اهداف خود که انحراف جامعه‌ی اسلامی بود دست یافته و کشور اسلامی اندلس را به سمت سقوط و نابودی سوق دادند. در واقع فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و حمیت و غیرت دینی را در آن‌ها از بین برد و آنچه برای آن‌ها اهمیت داشت قدرت‌طلبی و خوش‌گذرانی بود. در نتیجه‌ی این تهاجم فرهنگی، شهرهای اسلامی یکی پس از دیگری از تحت حکومت آن‌ها خارج گردید و به تصرف دشمن درآمد.

نتیجه‌گیری

ضعف و انحطاط جامعه‌ی اسلامی اندلس و در نهایت، اخراج مسلمانان از این سرزمین پس از هشت قرن (92‌ـ‌898ق)، جدا از تفرقه و ضعف حکومت، معلول تهاجم فرهنگی مسیحیان به صورت آهسته و پیوسته بوده است. فساد اخلاقی و عمل نکردن به دستورات دینی از عواقب همین تهاجم فرهنگی بود. عالمان دین نیز در قبال چنین وضعیتی تنها نظاره‌گر بودند و حتی گاه خود توجیه‌گر وضع موجود می‌شدند.

همان طور که بررسی کردیم، انحطاط فرهنگی و ترویج بی‌تفاوتی دینی در جامعه‌ی اسلامی، به خصوص در میان جوانان، از جامعه‌ی شکوهمند اسلامی، یک جامعه‌ی بیمار و ضعیف ساخت که توانایی هیچ گونه دفاعی از اعتقادات، باور و فرهنگ خود نداشت. بنابراین آن چیزی را که دشمن به عنوان فرهنگ مطلوب ارائه می‌داد به راحتی می‌پذیرفت و این همان مسئله‌ای است که مقام معظم رهبری به خوبی به آن اشاره کرده‌اند:

«در تهاجم فرهنگى، ملتى را که تحت تهاجم قرار گرفته است، باید به بیمارى که افتاده و خودش کارى نمى‌تواند بکند، تشبیه کنیم. آن وقت دشمن، آمپولى به او تزریق مى‌کند و معلوم است آمپولى که دشمن تزریق کند، چیست! این فرق دارد با آن دارو و درمانى که خود شما بروید و آن را با میل، انتخاب و وارد بدنتان کنید. این تهاجم فرهنگى است.»

در شرایط کنونی، دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی، با استفاده از همین حربه‌ی قدیمی خود، یعنی تهاجم فرهنگی، در صدد هستند تا جامعه‌ی اسلامی را دچار ضعف کرده و بر آن دوباره مسلط شوند و امروزه با اشاعه‌ی فرهنگ غربی و ترویج و تبلیغ فرهنگ لیبرالیستی، سعی دارند تا جوانان را نسبت به مسائل دینی بی‌تفاوت کنند و با استفاده از همه‌ی ترفند‌ها، در پی ایجاد اندلسی دیگر هستند. همان طور که مقام معظم رهبری در سال 1381 در جمع جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان فرمودند، سیاست امروز، سیاست اندلسى کردن ایران است.

 

اخراج مسلمانان از اندلس اسلام، اندلس، سقوط ، عوامل داخلی، خارجی تهاجم فرهنگی شهوت فساد اخلاقی کار فرهنگی
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن
ارسال شده در 24 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در دشمن شناسی, سواد رسانه ای

بسم الله الرحمن الرحیم

جنگ نرم از جمله مباحثی است که قرآن کریم در آیات مختلف بدان پرداخته است. چنان که بخشی از آیات قرآن بیانگر آن است که دستگاه های ظالم و به ظاهر قدرتمندی چون نمرود و فرعون از این شیوه برای مقابله با پیامبران الهی حضرت ابراهیم(علیه السلام) و موسی(علیه السلام) استفاده می کردند. طراحان جنگ نرم با سرمایه گذاری بر افکار و اندیشه ها، آسان تر و با شتاب بیشتر به اهداف و نتایج دست می یابند. ضمن اینکه این روش، هزینه های جنگ سخت را ندارد و چهره خشن متجاوزان، در قالب دوستی و خیرخواهی، در پس پرده حجاب قرار می گیرد. قرآن کریم جلوه های گوناگون جنگ نرم را از طریق داستان های انبیا و رخدادهای عصر پیامبر اکرم| بیان نموده است. از جمله این روش ها می توان به استهزاء و تحقیر مظاهر دینی در قالب شوخی، تفرقه افکنی به نام استقلال طلبی، پخش شایعات به نام روشنگری و تضعیف رهبری با تهمت زدن و تحقیر نمودن اشاره نمود. تمسک به تعالیم دینی و اطاعت از رهبران آسمانی، بصیرت، صبر و تقوا، راهکارهای قرآنی مقابله با نبرد روانی دشمن است.

در نبرد ناپیدای جنگ نرم در یک سو، مؤمنان الهی و در سوی دیگر دشمنان دین خدا قرار دارند. عدم شناخت چهره دشمنان الهی توسط مسلمانان ممکن است آنان را در دام خود گرفتار کنند. شناخت دشمن در جنگ سخت، بسیار آسان است. او با صدای بلند و بدون واهمه خود را به عنوان دشمن معرفی می کند و با تمام قوا به جنگ آمده است و انسان می داند با چه کسی طرف است؛ اما در جنگ نرم، دشمن در قالب دوست و خیرخواه و با لطایف الحیل ظاهر می شود؛ چنان که قرآن در مورد شیطان می فرماید: «او قسم خورد که من برای شما دو نفر (آدم و حوا) از خیر خواهانم.» (اعراف / 21) ازاین رو شناسایی دشمن در جنگ نرم بسیار مهم است. قرآن، دشمنان مؤمنین را این گونه معرفی فرموده است:

...

1. شیطان

قرآن درباره شیطان می فرماید: «إ نَّ الشَّیْطَانَ لِلْانسَان  عَدُوٌّ مُّبین؛ همانا شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.» (یوسف / 5) امام علی(علیه السلام) نیز می فرماید: «شیطان راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید.» (نهج البلاغه: خطبه 121) و باز شدن هر گره، به همان اندازه انسان را از دین خدا و فطرت الهی خویش جدا می گرداند تا جایی که رابطه وی با دین الهی قطع می شود؛ یعنی دیگر چیزی در درون او وجود ندارد تا قلباً به آن تمسک جوید. (طباطبایی، 1417: 2 / 101)

2. کافران

قرآن درباره کفار می فرماید: «مَن کَانَ عَدُوّاً للّهِ و َمَلآئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جـِبْر یلَ وَمِیکَالَ فَإنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرینَ» ؛(بقره / 98) خدا از آن جهت دشمن کافران است که آنها همواره با دین خدا دشمنی می کنند و در راه خدا ایجاد مانع می کنند (انفال / 36) و برای نابودی حق می کوشند (کهف / 56) و سعی می کنند اهل حق را از حق رویگردان کنند. (نساء / 89)

3. یهود و مشرکان

قرآن در آیه 82 سوره مائده درباره این دو گروه می فرماید: «لَتَجِدَنَّ أ شَدَّ النَّاس  عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أ شْرَ کُوا؛ مسلماً یهودیان و کسانی که شرک ورزیدند را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت.» ادامه دشمنی آنان در قرون متمادی نسبت به مسلمانان و حتی مسیحیان، شاهد محکمی بر صدق این مدعاست. گرچه خطاب این آیه با پیامبر| است؛ اما پوشیده نیست که آیه در مقام بیان قانون و ضابطه ای کلی است. (طباطبایی، 1417: 6 / 80)

4. منافقان

منافقان خطرناک ترین دشمنان اسلام هستند. بسیاری از جلوه های جنگ نرم مثل تحقیر مؤمنان (هود / 27)، ایجاد جنگ روانی (احزاب / 13)، افساد در پوشش اصلاح (بقره / 11)، دروغ گویی (منافقون / 1)، وعده های دروغین (توبه / 77) و تضعیف باورهای دینی (احزاب / 12) توسط منافقین اجرا می شود. نفاق، در جایی است که مسلمانان دارای قدرت باشند و مخالف به خاطر ترس نتواند اظهار مخالفت کند. در این هنگام، مخالفان نفاق را در پیش می گیرند و خلاف آنچه را در دل دارند، اظهار می نمایند و چنین شرایطی برای مسلمانان در مدینه فراهم گردید. این افراد بدترین دشمن هستند که انسان او را دوست خود می پندارد. اما بیشترین عداوت را در حق انسان انجام می دهند. (طباطبایی، 1417: 11 / 280)

آتش افروزان جنگ نرم جنگ نرم جنگ نرم از نظر قرآن
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شیطان امروز، نرم‌افزار مدرن دارد
ارسال شده در 24 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در سواد رسانه ای, امام خامنه ای

امروز صدها سایت اصلى و هزاران سایت فرعى در اینترنت وجود دارد که هدف عمده‌شان این است که تفکّرات اسلامى و بخصوص تفکّرات شیعى را مورد تهاجم قرار دهند.

مقام معظم رهبری در جایگاه نگهبان همیشه‌ بیدار حریم صیانت از ارزش‌ها و اصول اسلامی و انقلابی، به دقت تمام مسائل را زیر نظر دارند. یکی از مهم‌ترین مسائلی که همواره مورد اهتمام جدی ایشان قرار دارد، مقابله با تهاجم فرهنگی غرب است. معظم‌له در این باره می‌گویند: «این تهاجم فرهنگى که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگى که انسان در بخش‌هاى مختلف علائم آن را مشاهده می‌کرد و امروز هم انسان آن را در بخش‌هاى مختلفى مى‌بیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتواى خود، از مضمون اسلامى و دینى خود، از روح انقلابى خود تهى کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسى است که هوشیارى مردم را می‌طلبد.» بی‌گمان، یکی از مصادیق و ابزارهای تهاجم فرهنگی، استفاده از وجه منفی فضای مجازی است. نوشتار حاضر به بیان دیدگاه‌های رهبر عزیز انقلاب درباره فضای مجازی می‌پردازد.

...

لزوم صیانت از آسیب‌های ناشی از فضای مجازی

گسترش فزاینده‌ فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی به‌ویژه شبکه‌ جهانی اینترنت و آثار چشمگیر آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، و لزوم سرمایه‌گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های ناشی از آن در جهت پیشرفت همه‌جانبه کشور و ارائه خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم و همچنین ضرورت برنامه‌ریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از آن اقتضا می‌کند که نقطه کانونی متمرکزی برای سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور به‌ وجود آید. (17/12/1390)

ما در یک کارزار حقیقى فکرى قرار داریم

امروز ببینید وسایل تبلیغ در دنیا چقدر متنوع شده؛ این طرف دنیا یک نفر جوان پاى یک دستگاه کوچک مى‌نشیند و افکار، تصورات، تخیلات، پیشنهادهاى فکرى و پیشنهادهاى عملى را از سوى هر کسى - بلکه هر ناکسى - از آن طرف دنیا دریافت می‌ کند . امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطى بسیار متنوع وجود دارد و حرف، آسان به همه جاى دنیا مى‌رسد. میدان افکار مردم و مؤمنین، عرصه کارزار تفکرات گوناگون است. امروز ما در یک میدان جنگ و کارزار حقیقى فکرى قرار داریم. این کارزار فکرى به هیچ‌وجه به زیان ما نیست؛ به سود ماست. اگر وارد این میدان بشویم و آن‌چه را که نیاز ماست -‌از مهمات تفکر اسلامى و انبارهاى معارف الهى و اسلامى‌- بیرون بکشیم و صرف کنیم، قطعاً بُرد با ماست؛ لیکن مسأله این است که ما باید این کار را بکنیم» (11/02/1384)

بایستى از این وسایل استفاده کرد

امروز صدها سایت اصلى و هزاران سایت فرعى در اینترنت وجود دارد که هدف عمده‌شان این است که تفکّرات اسلامى و بخصوص تفکّرات شیعى را مورد تهاجم قرار دهند. تهاجم هم تهاجم استدلالى نیست؛ از روش‌هاى تخریبى و از روش‌هاى روان‌شناسانه و غیره استفاده مى‌کنند. همه این‌ها پاسخ دارد؛ پاسخ‌هایش هم مشکل نیست؛ بایستى از این وسایل استفاده کرد. باید از آن‌چه که در اختیار داریم، حداکثر استفاده را بکنیم. (27/11/1379)

اینترنت مثل یک جریان افسارگسیخته است

شما ببینید تلویزیون، رادیو، وسایل الکترونیکى، اینترنت و دیگر وسایل ارتباطاتى، امروز در دنیا در خدمت چه اهدافى قرار دارد. ….. اینترنت الان مثل یک جریان افسارگسیخته است. آبی از یک طرف سرازیر شده و شما آن وسط، جویی باز کرده‌اید؛ یک مقدار آب از این جوی می‌آید، اما ده جویچه و حتی جوی‌های بزرگ از این طرف و آن طرف دارد می‌رود و تحت کنترل شما نیست. این مثل آن است که کسی یک سگ وحشی را بیاورد، بگویند قلاده‌اش کو؛ بگوید سفارش کرده‌ایم آهنگر قلاده را بسازد! آدم قلاده را درست می‌کند و به گردن سگ می‌اندازد و سپس او را می‌آورد این‌جا می‌بندد. چه لزومی دارد اول ما مدتی خسارتش را تحمل کنیم، بعد بستن آن سخت‌تر شود؟ الان بستن آن سخت‌تر است. در همین کافی‌نت‌ها و بخش‌های «آی.اس.پی» و امثال این‌ها مشکلاتی وجود دارد. (23/02/1388)

امروز جنگ در عرصه‌ دیگری است

امروز نشر افکار باطل نه فقط به وسیله‌ ابزارهای ارتباط جمعی فراوان‌ـ ‌مثل رادیو، تلویزیون، اینترنت و انواع و اقسام روش‌های الکترونیکی‌ـ انجام می‌گیرد، بلکه از شیوه‌های هنری هم استفاده می‌شود. …. امروز جنگ در عرصه دیگری است؛ در عرصه نظامی نیست؛ از راه اینترنت و ماهواره و تبلیغات گوناگون … است . (15/04/1383)

لزوم استفاده از فیلترهای مناسب

(در پاسخ به این پرسش یک دانشجو که پرسیده بود: خواهشمندم توضیح دهید که چرا چینِ کمونیست، اینترنت را به‌شدت سانسور می کند، ولی در ایرانِ اسلامی این کار انجام نمی شود)

 در همه جای دنیا ـ مخصوص چین نیست ـ وقتی این جهاز عظیم و فراگیر اینترنت وارد می شود، معمولاً فیلترهایی هم هست که هر کشوری به فراخور تمایلات و تفکرات و مصالحی که دارد، آن‌ها را کار می گذارد؛ این یک چیز طبیعی است. در این جا هم در آغاز کار مقداری بی توجهی شد، لکن بعد اقداماتی کردند؛ و باید بکنند؛ این درست است؛ البته که باید فیلترهای مناسب و لازم را بگذارند. (22/2/1382)

شیوه ‌هاى انتقال فکر از طریق اینترنت

امروز دو خصوصیت وجود دارد که بار من و شما را سنگین می‌کند. یک خصوصیت، پیشرفت شیوه ‌هاى انتقال فکر است. شما ببینید تلویزیون، رادیو، وسائل الکترونیکى، اینترنت و دیگر وسائل ارتباطاتى، امروز در دنیا در خدمت چه اهدافى قرار دارد. امروز استکبار به این اکتفا نمی‌کند که شمشیر نشان بدهد؛ شمشیر هم نشان می‌دهد، اما در کنار او به ده ‌ها شیوه  دیگر متوسل می‌شود براى این‌که آن فکر غلط، آن راه خطا، آن روش ستمگرانه و طغیانگر را بر ملت‌ها تحمیل کند. امروز طبق اطلاعات قطعى ثابت شده است که مؤسسه عظیم هالیوود و شرکت‌هاى بزرگ سینمایى با سیاست‌هاى استکبارى آمریکا همراهى و همکارى مستمر و باب میل دارند. این مؤسسه  بزرگ فیلم سازى و سینمایى که ده ‌ها کمپانى بزرگ فیلم ساز از هنرمند و از کارگردان و از بازیگر و از نمایش نامه نویس و فیلم نامه نویس و سرمایه گذار در آن گرد هم جمع شدند، در خدمت هدفى دارند حرکت می‌کنند.(23/02/1388)

فرصت استفاده صحیح از فضای مجازی

ابزارهای تسهیل‌کننده، مثل رایانه‌ها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست. اگر بتوانید این‌ها را یاد بگیرید، می‌توانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آن‌ها را نمی‌شناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد: از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفاده‌ای کردید؟(19/07/1391)

نسل جوان کنونی انقلاب، متدیّن است

شأن نسل جوان کنونی انقلاب، بالاتر از جوان نسل اول انقلاب است؛ زیرا جوان امروز با وجود آن‌که پیروزی انقلاب و مسائل بعد از آن را ندیده و در معرض انواع آسیب‌های ناشی از فضای مجازی و ماهواره‌ها نیز قرار دارد اما متدیّن است و پای انقلاب ایستاده است.( 15/12/1392)

شیطانِ امروز از راه اینترنت و ماهواره سراغ شما مى‌آید

این شیطانى که حمله می‌کند، همیشه یک‌جور حمله نمی‌کند. شیطانِ امروز که از راه اینترنت و ماهواره و روش‌هاى ارتباطىِ مدرن و فوق‌مدرن سراغ شما مى‌آید، حرف‌هاى مدرنى هم دارد؛ سخت‌افزارش را مدرن کرده، نرم‌افزار مدرن هم دارد. شبهه‌آفرینى دارد، اخلال در عقیده دارد، ایجاد تشویش در ذهن دارد، تزریق ناامیدى دارد، ایجاد اختلاف دارد.(20/07/1390)

نگرانی آمریکا و اروپا از فساد ناشی از فضای مجازی

ماهواره، تلویزیون، ویدئو، کتاب، روزنامه و شبنامه در زمره ابراز فرهنگى هستند که تهاجم فرهنگى با بهره‌گرفتن از آن‌ها صورت مى گیرد. اما تهاجم فرهنگى، بعد دیگرى نیز دارد که با تکیه بر مایه‌هاى فرهنگى یعنى فکر و اندیشه و برداشت‌هاى مختلف و با جهان‌بینی‌هاى گوناگون به انجام مى‌رسد و امروز کشورهاى مختلف جهان و حتى کشورهاى اروپایى از تهاجم فرهنگى آمریکا نگرانند و کشورهاى آسیایى درصدد برآمده اند که راه ویدئو و ماهواره را ببندند و در جوامع غربى از جمله جامعه آمریکا، فریادها از فساد، تباهى و پوسیدگى فرهنگى بلند شده است.( 31/02/1378)

باید با ماهواره مبارزه کرد

امروز سلطه‌گران در همه‌جای دنیا -هر جایی به تناسب‌- در فکر سلطه فرهنگی‌اند؛ یک نمونه‌اش هم همین ماهواره است که حالا باز هم می‌بینم بحث ماهواره را مطرح کرده‌اند. این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج‌سال دیگر فن‌آوری ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! این منطق، منطق صحیحی نیست. آن کسی که این منطق را مطرح می‌کند، باید بگوید برای جلوگیری از آن، چه کار تازه‌ای باید کرد. این منطق و استدلال، این گونه باید نتیجه بدهد. البته دشمن فن‌آوری را پیشرفته می‌کند. در مقابل، شما باید فکر کنید که با تطوّر و پیشرفت فن‌آوری ماهواره، چه کارهایی را می‌توانید انجام دهید تا از نفوذ ماهواره جلوگیری کنید. اما این استدلال، که چون دشمن پیشرفت می‌کند، پس ما بیاییم هر مانعی را از جلوِ راهش برداریم، منطقی نیست. این مانع، علی‌العجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهای ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمی‌توانیم بیش‌تر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفی است؟! قانون ممنوعیت ماهواره -‌که مجلس شورای اسلامی، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد‌- یک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش این است شما توانسته‌اید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و ان‌شاءالله باز هم خواهید توانست.

شما باید به موازات این کار، وسائل مصون‌سازی را فراهم کنید. جوانان را مصون کنید، ذهن‌ها را مصون کنید، دل‌ها را مصون کنید که اگر علی‌رغم شما، روزی دشمن توانست نفوذ کند، شما قبلاً مصونیت ایجاد کرده باشید. راهش این است.(28/02/1378)

کمک‌گرفتن قدرت‌هاى سلطه‌گر از فضای مجازی

قدرت‌هاى سلطه‌گر با تکیه بر ماهواره‌ها، ابزارهاى کامپیوترى، و شبکه‌هاى عظیم اطلاع‌رسانى، خواسته‌هاى خود را به هر جایى از اعماق دنیا که بخواهند مى‌رسانند و از این امکانات به عنوان ابزار سلطه سیاسى خود بر دیگران استفاده مى‌کنند، بنا بر این، راه درست براى عدم نفوذ و تسلط قدرتى مانند آمریکا بر ایران، همین کارى است که امام بزرگوار کرد و یک دیوار محکم و بلندى را در مقابل آمریکا قرار داد.(15/11/1376)

ماهواره واقعاً گنداب فسادى است

عوامل استکبار، امروز فیلم بد درست مى‌کنند، نوار بد درست مى‌کنند، حرف‌هاى بد درست مى‌کنند، شعر بد مى‌گویند، داستان بد مى‌نویسند و این همه را، در داخل کشور، بین نوجوانان، جوانان و مردم عادّى پخش و منتشر مى‌کنند و یا از طریق ماهواره، رواج مى‌دهند. … ماهواره واقعاً گنداب فسادى است که تیرهاى زهرآگین خود را به سمت ملت‌ها و کشورها هدفگیرى مى‌کند.( 26/02/1375)

ماهواره، تأثیرات زیاد و مخرّبی دارد

البته مسأله ماهواره جزو مسائل اصلی کشور نیست؛ بلکه یک مسأله موسمی، امّا مؤثّر و حسّاس است. گاهی بعضی از مسائل، خیلی بنیانی‌اند؛ هرچند در زندگی مردم بروز و ظهور و تأثیر عاجلی ندارند. امّا بعضی مسائل، آن قدر هم بنیانی نیستند؛ بلکه مسائل سطحی اند. مسأله ماهواره، مسئأله ای سطحی است؛ امّا تأثیرات زیاد و مخرّبی دارد. (8/03/1374)

 

امام خامنه ای اینترنت جنگ نرم سواد رسانه ای شیطان امروز فضای مجازی نرم افزار مدرن
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

نسب امام زمان (عج)
ارسال شده در 24 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در مهدویت

(بسم الله الرحمن الرحیم)


مهدی منتظر از اولادامام حسین(ع)
محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل كرده‌اند كه حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ است از جمله:
1. شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در یك حدیث طولانی كه صفات امام علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل كرده است كه:
«حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. كه نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر می‌كند…[1] هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث با سندهای مختلف در این مورد بیان كرده است.

...


و باز شیخ صدوق از امام حسین ـ علیه السلام ـ پنج حدیث نقل نموده كه آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من می‌باشد كه از آن جمله می‌توان به روایتی اشاره كرد كه عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ و او از پدر بزرگوارش امام باقر ـ علیه السلام ـ و وی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ نقل كرده كه امام حسین فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.[2]
2. حافظ محمد گنجی شافعی (م 685) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورده است كه از جمله، به روایت از حذیفه این گونه بیان می‌كند كه حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یك روز، خداوند در آن روز مردی را بر می‌انگیزد كه اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین ركن و مقام با او بیعت كنند… جناب سلمان (ره) برخاست و فرمود: یا رسول الله از نسل كدام یكی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین ـ علیه السلام ـ كرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم می‌باشد.»[3]
3. ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، به همین مضمون [4] روایتی را نقل كرده است.
4. علاء الدین متقی، هندی (م 977) با سندهای متعدد نیز به همین مضمون روایتی را نقل كرده است.[5]
5. علی بن محمد مالكی مشهور به ابن صباغ (م 652) این روایت را ذكر كرده است.[6]
بنابراین، از روایات فوق به دست می‌آید، كه حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسین ـ علیه السلام ـ است نه از امام حسن ـ علیه السلام ـ .
نكته: شاید در روایات كه آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی (عج) از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده كه از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است كه چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن ـ علیه السلام ـ می‌باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عج) به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز می‌رسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد كه حضرت مهدی از طریق امام حسین ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند پسری، و از امام حسن ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند دختری باشد[7].
مادر:
مادر آن جناب را به نامهای متعددی معرفی نموده اند: مانند نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حكیمه، مریم و این تعدد اسم بی وجه نیست[8] زیرا: فرزند امام حسن ـ علیه السلام ـ در محیطی بسیار خطرناك تولد یافته زیرا خلفای بنی عباس و حتی بعضی از بنی هاشم به وسیله مأمورین خود از خانه های علویین مراقبت كامل به عمل می آوردند. از اینرو از جانب خداوند تمام پیش بینی های لازم به عمل آمد: اولاً چنان كه در روایات است آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد ثانیاً امام حسن ـ علیه السلام ـ برای مراعات احتیاط نام آنجناب را برای كسی فاش نكرد، ثالثاً در حین وضع حمل جز حكیمه خاتون و بعضی از كنیزان كسی حضور نداشت و این خود نیز در تعدد اسامی بی اثر نبوده است.[9]
امادرباره «ملیّت» مادر امام نیز دو قول عمده وجود دارد كه عبارتند از:
الف) مرحوم كلینی می نویسد: مادر قائم (عج) كنیزی از «نوبه» استان شمالی سودان بوده است.[10]
ب) مرحوم صدوق مطابق روایتی او را «ملیكه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم و مادرش را از حواریین مسیح می داند كه توسط نیروهای اسلامی به اسارت در آمد و به صورت كنیز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطه فرستاده امام هادی ـ علیه السلام ـ از بازار برده فروشان بغداد خریداری شد و به محضر امام هادی ـ علیه السلام ـ در سامرا فرستاده شد.»[11]
كه قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان كرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می دانند وتردیدی نیست
در این كه «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامی بوده است زیرا شایستگی و پاكی او مورد تأیید بوده است چگونه می توان عظمت روحی و معنوی او را كتمان كرد و یا در آن شك كرد در حالی كه حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ و صادقین ـ علیهما السلام ـ او را بهترین و سیده كنیزان می خوانند.
و حكیمه «عمه امام عسكری ـ علیه السلام ـ » كه خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، مادر بزرگوار امام زمان را بانوی خود و بانوی خاندان خویش می خواند و خود را خدمتگزار او می دانست.[12] به یقین اگر آن بانوی گرامی(نرجس) از امتیازات والایی بهره مند نبود هرگز آن معصومین با عظمت، او را این چنین مدح نمی كردند و او را با واژه های «بهترین» و «سیده» توصیف نمی كردند و هرگز حكیمه خاتون، اینهمه اسم گل را (ریحانه، سوسن و…) بر او نمی نهاد و او را به این اسامی نمی خواند.


منبع: مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

 

 

 

 [1] . ابی جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، كمال الدین، وتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1363.


 

 


[2] . همان، ج 2، باب 30، ص 328.

 

[3] . محمد گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع مؤسسه اعلمی مطبوعات، بیروت، 1977 م.

 

[4] . شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، فراید السمطین، ج 2، باب 35، مؤسسه طبع و نشر، بیروت، طبع اول، 1978 م.

 

[5] . علاء‌الدین متقی هندی، كنز العمال، مؤسسه الرساله، بیروت، 1979.

 

[6] . علی بن محمد مالكی مشهور به ابن صباغ، الفصول المهمه، منشورات اعلمی، تهران.

 

[7]- (لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ف 2، ب 9، ح 1، مؤسسه السید المعصومه، قم، 1421 هـ).

 

[8] . برخی از محققان می نویسند امكان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و اسامی دیگر به جز «صیقل» را بانوی او «حكیمه» دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ به او داده باشد زیرا در آن زمان كنیزان را برای خوش آمدگویی به اسامی گوناگون می خواندند و نرجس و ریحانه و سوسن همه اسامی گل ها هستند و صدوق نیز روایتی را نقل می كند كه این احتمال را تقویت می كند.


درسنامه تاریخ عصر غیبت، آقائی، جباری، عاشوری و حكیمی، دفتر تحقیقات و تدوین كتب درسی مركز جهانی علوم اسلامی، چاپ شریعت قم، ص 29.

 


[9] . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص 113-114.

 

[10] . كافی، ج 1، ص 323 .

 

[11] . كمال الدین، ص 317 .

 

[12] . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ سیزدهم. ص 66، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 30.

امام زمان مهدویت مهدی منتظر نسب امام زمان
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت
ارسال شده در 24 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در امام خامنه ای, سخن نگاشت

در پی تدوین الگوی پایه‌ی اسلامی ایرانی پیشرفت که در آن، اهم مبانی و آرمان‌های پیشرفت و افق مطلوب کشور در پنج دهه‌ی آینده، ترسیم و تدابیر مؤثر برای دستیابی به آن طراحی شده است، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، دستگاه‌ها، مراکز علمی، نخبگان و صاحب‌نظران را به بررسی عمیق ابعاد مختلف سند تدوین‌شده و ارائه‌ی نظرات مشورتی جهت تکمیل و ارتقای این سند بالادستی فراخواندند.

https://kowsarblog.ir/media/blogs/yasenarges11659/quick-uploads/13970722_0140699.jpg

الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی امام خامنه ای سخن نگاشت فراخوان فراخوان رهبر مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پیشرفت ملت ایران
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

نسب دجّال
ارسال شده در 22 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در دجال در روایات

(بسم الله الرحمن الرحیم)


گفته می شود او از فرزندان شقّ اوّل است و آن شقّ بن حویل بن ارم بن سام بن نوح (علیه السلام) است و او، اوّلین کاهن در اعراب عاربه (اصیل و بدوی) است و ارم، پدر جبابره یعنی عاد، ثمود، طسم، جدیس و دیگران است و گفته می شود او یک چشم در پیشانی اش داشته و گفته می شود از صورتش آتش می بارد. گفته شده همانا دجّال از فرزندان اوست. همچنین گفته شده همانا او خود دجّال است. خداوند او را تا وقتش نگه داشته و در یکی از جزایر دریا محبوس و زندانی است.
و در حدیث تمیم داری آمده است:
او در یکی از سفرهایش در جزیره ای ساکن شد. دجّال را دید و با او سخن گفت و از ظهورش سؤال کرد و او را در حالی که در غل و زنجیر بود و به صخره ای بسته شده بود، پیدا کرد و شیاطین برایش غذا می آوردند.

...


و در خبر دیگری است که او به غذا نیاز ندارد و تنها یک چشم دارد و تمیم داری او را دیده است و آن را برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرد و حضرت آن را از او روایت می کرد و فرمودند:
«حدّثنی تمیم داری و یذکر طرفاً من خبر الدّجال؛ (1)
تمیم داری به من خبر داد و شمّه ای از خبر دجّال را ذکر می کرد.»
و گفته شده:
مادرش زنی از جنّ است که عاشق پدر او، حویل شد. پس با آن مرد ازدواج کرد و برایش دجّال را به دنیا آورد و او خوص بن حویل است. او ناقص الخلقه، بدترکیب و مسخ شده بود و ابلیس برای او کارهای شگفتی می کرد. سلیمان (علیه السلام) او را فرا خواند؛ ولی پاسخ نداد. به همین دلیل حضرت سلیمان (علیه السلام)، او را در جزیره ای زندانی کرد.
و گفته شده که:
شیاطین، پدر او را به دلیل اینکه مادرش از آنان بود، اغوا کردند و او از شهر «ماریول» بود که اجنّه بر آن تسلّط داشتند. این شهر از شهرهای مغرب است و جنیّان فرمان بردار و [دجّال] هستند.
گفته شده که:
خوص، دزدان را احضار می کرد و به آنها دستور می داد آنچه را به سرقت برده اند، باز گردانند. پس اگر این کار را انجام می دادند (که هیچ)؛ وگرنه به ماری مبدّل می شد و دور گردنشان می پیچید و آنان را می کشت.
و گفته شده:
او مردم را مورد خطاب قرار می داد؛ در حالی که مردم وی را نمی دیدند و اگر بر کسی حکم می کرد و او از حکمش راضی نمی شد، به یکی از دو چشمش خیره می شد و او را کور می کرد.
گفته شده که:
محلّ جلوس او در گنبدی در «بیابان برهوت» در «یمن» بوده است.
و گفته شده:
او هرگز نخوابیده است، هر کس قصد دیدار او را می کرد، آتشی سفید در بالای چشمانش می دیده.
همچنین گفته شده است:
از جایی که او در آنجا زندانی بوده، آتش نورانی در شب و دود در روز بالا می رفته است. (2)
و گفته شده:
او ابن صیّاد است (که خبر آن در جایگاه خود خواهد آمد).
از المعلیّ بن منصور روایت شده که گفت:
عبدالواحد بن زیاد برای ما نقل کرد و گفت: حارث بن حصیره از زید بن وهب نقل کرد و گفت: شنیدم ابوذر می گوید: برای من اینکه ده بار قسم بخورم که ابن صیّاد همان دجّال است، دوست داشتنی تر است از اینکه یک بار قسم بخورم او دجّال نیست و این به سبب چیزی است که آن را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم؛ ایشان مرا به سوی مادر ابن صیّاد فرستاد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «از او بپرس چه مدّت به او حامله بود؟» آن زن گفت: من دوازده ماه به او حامله بودم. آنگاه به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدن و او را با خبر کردم.پس فرمود: «از او بپرس آیا به هنگام وضع حملش فریادی کشید؟» زن گفت: او فریادی همانند بچّه ای دو ماهه کشید.
عامّه در اینکه آیا ابن صیّاد خود دجّال است یا شخصی دیگر، اختلاف نظر دارند. گروهی از آنها معتقدند که ابن صیّاد، دجّال نیست؛ چرا که روایت شده که او توبه کرده و در «مدینه» مرده است و آنها پارچه را از روی او برداشته اند و او را مرده دیده اند. همچنین از ابوسعید خدری روایت کرده اند آنچه را که دلالت می کند بر این است که او دجّال نیست. گروهی معتقدند که او همان دجّال است و به گفته های ابن عمر و جابر انصاری استناد می کنند.
همچنین از یزید بن هارون از حماد بن سلمه از علیّ بن زید از عبدالرّحمن بن ابی بکره از پدرش روایت شده که گفت:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«یمکث أبوالدّجال ثلاثین عاماً لا یولد لهما، ثمّ یولد لهما غلام أعور أضر شیءٍ و أقلّه نفعاً، تنام عیناه و لا ینام قلبه، ثمّ نعت أبویه فقال: أبوه رجل طوال ضرب اللحم طویل الأنف، کأن أنفه منقار و أمه امرأة فرغانیة عظیمة الثدیین؛
والدین دجّال سی سال به سر می برند، بی آنکه دارای فرزندی شوند. سپس پسر بچّه ای یک چشم برای آنها به دنیا می آید که زیان بارترین است و کم سودترین. چشمانش می خوابد و قلبش نمی خوابد»، سپس والدینش را توصیف کرده و فرمودند: «پدرش مردی بلند قد، چاق، دماغ کشیده است که گویی بینی اش منقار است و مادرش زنی «فرغانی» با سینه های بزرگ است.» (3)
ابونعیم اصفهانی در «تاریخ اصفهان» روایت کرده، چیزی که تأکید می کند ابن صیّاد همان دجّال است، روایتی از حسان بن عبدالرّحمن از پدرش است که گفت:
هنگامی که «اصفهان» را فتح کردیم، بین اردوگاه ما و یهودیان یک فرسخ بود. پس به آن (شهر) می رفتیم و خوار و بار از آن تهیه می کردیم. روزی یهودیان، پای کوبی و خوشحالی می کردند. از یکی از دوستان یهودی که اهل آنجا بود، علّت شادمانی را سؤال کردم. گفت: این پادشاه ماست که به واسطه ی او بر عرب چیره می شویم. پس داخل شدم و شب را روی بام به سر کردم و نماز صبح را خواندم. هنگامی که خورشید طلوع کرد، نوری از سوی اردوگاه ساطع شد. نگاه کردم و دیدم که او ابن صیّاد است و داخل شهر شد.
حافظ در «الفتح» پس از اینکه این داستان را بیان کرد، گفت:
و حسان بن عبدالرّحمن را نمی شناسم؛ امّا بقیه ی راویان قابل اعتمادند. ابوداوود با سندی صحیح از جابر نقل کرده است:
ابن صیّاد را در روز حرّه و فتح اصفهان که در زمان خلافت عمر بود، گم کردیم.
ابونعیم نیز این مطلب را در تاریخش نقل کرده است و طبرانی در «الاوسط» از حدیث فاطمه بنت قیس نقل کرده است که:
دجّال از اصفهان خروج می کند.
او آن را از حدیث عمران بن حصین نقل کرده است. او همچنین به گفته ی حافظ آن را با سندی صحیح، همان گونه که حافظ گفته، از حدیث انس نقل کرده است؛ امّا در آن آمده، او از یهودیه ی اصفهان است. ابونعیم می گوید:
اصفهان، یهودیّه نامیده شد؛ چون به سکونت یهودیان اختصاص داشت. حافظ در فتح می گوید:
و نزدیکترین رأی به حقیقت برای جمع بندی و آنچه که حدیث تمیم در بردارد که ابن صیّاد همان دجال است، این می باشد که آن کسی را که دجّال است و تمیم او را در بند مشاهده کرده، همان ابن صیّاد شیطانی است که به صورت دجّال در آن مدّت ظاهر شده تا اینکه به اصفهان رفته در مورد آن و با هم زادش پنهان شده تا اینکه زمانی که خداوند متعال خروجش را در آن مقدّر کرده، فرا رسد و داستان تمیم بعضی را به توهّم انداخته که چرا بخاری آن را نقل نکرده است و از این نتیجه گرفته اند که آن، داستانی عجیب و خیالی است؛ امّا آن داستان نزد ابوداوود به نقل از ابوهریره صحیح است و ابن ماجه به نقل از فاطمه بنت قیس نیز آن را صحیح می شمارد.
ابویعلی نیز از ابوهریره به شکل و صورت دیگری آن را نقل کرده است و ابوداوود نیز با سندی حسن از حدیث جابر و دیگران، آن را نقل کرده است.
درباره ی داستان ابن صیّاد با وجود اینکه جای سخن درباره ی آن نیست، سخن گفتیم؛ زیرا از جمله مشکلات دشواری است که اهل علم همواره از آن سؤال می کنند. خواستیم اینجا به بررسی آن اشکال و نظرات بپردازیم و در حدّ امکان به پاسخی درست برسیم.
در اینجا ناگزیر باید به اختلاف نظر در مورد سنّ و سال دجّال به هنگام مرگ، طبق اقوال ذکر شده در کتاب های تاریخی، اشاره کرد. (4)
شیخ صدوق بعد از نقل و بیان این خبر می گوید:
به درستی که معاندان و کافران، چنین خبرهایی را تصدیق می کنند و آن را در مورد دجّال، غیبتش، طول ماندگاری اش در آن مدّت طولانی و خروجش در آخرالزّمان روایت می کنند؛ امّا قائم (علیه السلام) (ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را تصدیق نمی کنند و اینکه مدّتی طولانی غیبت می کند، سپس ظاهر می شود و زمین را پر از عدل می کند؛ همانگونه که از جور و ستم پر شده است؛ در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان پس از او که درود خدا بر آنها باد، به اسم، مشخّصات، نسب امام مهدی (علیه السلام) و غیبت طولانی ایشان تأکید کرده اند. آنان برای خاموش کردن نور خدا و باطل کردن کار ولیّ خدا می کوشند؛ ولی خداوند حتماً نورش را کامل می کند؛ هر چند مشرکان را ناخوشایند باشد و اکثر آنچه که به آن، به عنوان دلیل برای رد کردن امر (ظهور) حضرت حجّت (علیه السلام) استناد می کنند، این است که آنها می گویند:
این اخبار که در شأن وی روایت می کنید، برای ما روایت نشده است و ما آن را نمی شناسیم؛ و با وجود اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:
«کلّ ما کان فی الامم السالفة یکون فی هذه الأمة مثله حذو النعل بالنعل و القذة بالقذة و قد کان فیمن مضی من أنبیاءالله عزّ و جلّ و حججه معمّرون؛
هر آنچه که در امّت های گذشته بوده، در این امّت مانندش هست و طابق النعل بالنعل و مو به مو شبیه به آن وجود دارد و در میان پیامبران خداوند عزّوجلّ و حجّت هایش (علیه السلام)، در گذشته (انسان های) طویل العمری بودند.» (5)
حدیث ابن صیّاد از احادیث مهم در زمینه ی عقاید است و حدیث تمیم داری یا جسّاسه تأکید می کند. دجّال که خداوند او را لعنت کند، از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متولّد شده و اینکه او همچنان زنده می ماند تا اینکه در آخرالزّمان، خروج کند.
تنها منابع برادران اهل سنّت ما این روایت را نقل کرده اند و اگر این امر صحّت داشته باشد، بنابراین نباید اعتقاد به اینکه امام مهدی (علیه السلام) به دنیا آمده و زنده است تا زمانی که خداوند متعال اجازه ی ظهورش دهد، مورد عیب جویی قرار گیرد یا زشت و ناپسند تلقّی شود.
در احادیث ابن صیّاد و جسُاسه زمینه برای دقیق شدن، تحقیق کردن و جای سؤال های زیادی، باقی است؛ در حالی که اعتقاد به وجود حضرت مهدی (علیه السلام) در نزد ما غیر قابل شک است؛ چون احادیثش نزد ما قطعی و متواتر است و حتّی آن احادیث و روایات از جمله اصول مذهب است که شیعه، از صدر اسلام با آن شناخته شده است.

پی‌نوشت‌ها:1. مسعودی، علیّ بن حسین، اخبار الزّمان، ص 122.
2. همان، ص 123.
3. معجم احادیث الامام المهدی، ج 2، ص 23؛ و در روایتی آمده (فرضاخیه با سینه های بزرگ) و فرغانیه منسوب به فرغانه: دشتی در ازبکستان است.
4. نیل الاوطار، ج 8، ص 21 و ن: ر.ک: سنن ابی داوود، ج 2، ص 434؛ صحیح بخاری، ج9، ص 75؛ صحیح مسلم، ج 4، صص 2240-2267؛ و در آن آمده: نام ابن صیّاد: صاف است.
5. بحارالأنوار، ج 25، ص 199.

منبع مقاله : 
کامل، حیدر؛ (1391)، دجال آخرالزمان، تهران: موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، چاپ اول

 

خروج دجال دجال دجال در روایات دجال شناسی نسب دجال
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

ملاقات خضر (عليه السلام) و دجال
ارسال شده در 20 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در دجال در روایات

(بسم الله الرحمن الرحیم)


ابا سعيد خدرى مى گويد: پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در ضمن سخنانى در مورد دجال فرمود: روزى دجال خواهد آمد، اما اجازه ورود به كوچه هاى مدينه را نخواهد داشت، بلكه در يكى از بيابان هاى وسيع اطراف مدينه متوقف خواهد شد. 

در اين حال مردى كه بهترين مردم - و يا از بهترين مردم - است به سوى او مى آيد و مى گويد: شهادت مى دهم تو همان دجالى هستى كه پيامبر (صلى الله و عليه و آله و سلم) فرموده است.
دجال مى گويد: آيا مى خواهيد كه اين مرد را بكشم و سپس زنده اش ‍ گردانم؟ آيا به من در انجام اين كار شك داريد؟
مردم مى گفتند: نه. 

آنگاه دجال آن مرد را مى كشد و سپس او را زنده مى كند.

هنگامى كه آن مرد زنده مى شود مى گويد: قسم به خدا! اكنون هيچ كس از من به احوال تو بيناتر نيست.
در اين هنگام دجال قصد مى كند كه او را بكشد اما نمى تواند بر او تسلط يابد.
ابواسحاق ابراهيم بن سعد گويد: مى گويند: اين مرد حضرت خضر (عليه السلام) است.

كشف الغمه، ج 3، ص 291؛ بحار الانوار، ج 51 ص 98.

 

دجال دجال در روایات ملاقات خضر (عليه السلام) و دجال
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

نگاهی مختصر به خروج دجّال
ارسال شده در 20 مهر 1397 توسط تنهاترین یاس در دجال در روایات

(بسم الله الرحمن الرحیم)


دجّال مرد پر تزویر و حیله گر، هنگامی که سخن از دجّال به میان می اید، طبق تفکّر عامیانه، ذهن ها متوجّه شخصی معیّن با یک چشم می شود که با جثه ی افسانه ای و مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود؛ پیش از قیام بزرگ «مهدی (علیه السلام)» خروج خواهد کرد. 
اما همان گونه که از ریشه ی لغت «دجّال» از یک سو(1) و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجّال منحصر به یک فرد نیست، بلکه عوان کلّی برای افراد حیله گر است که برای به سوی خود کشیدن توده ی مردم از هر وسیله ای استفاده می کند و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد، ظاهر می شود.

...


حدیث معروفی از صحیح «ترمذی» نقل شده است، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إنّه لم یکن نبّی بعد نوح إلاّ أنذر قومه الدجّال و إنی أنذرکموه؛ (2) هیچ پیامبری بعد از نوح نبود مگر این که قوم خود را از دجّال ترسانده (برحذر کرده) و من هم شما را از او می ترسانم و برحذر می دارم.»
یقیناً انبیا پیشین به مردم عصر خود، نسبت به فتنه ی دجالی که در آخر زمان آشکار می شود و هزاران سال با آن ها فاصله دارد، هشدار نمی دادند، به خصوص که در پایان حدیث آمده است: «فوصفه لنا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فقال: لعلّه سیدرکه بعض من رآنی أو سمع کلامی؛ سپس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) صفات او را برای ما بیان کرد و گفت: شاید پاره ای از آن ها که مرا دیده اند و یا سخن مرا شنیده اند، او را درک کنند.»
شاید حدیث فوق اشاره به طاغیان و فریبکاران خطرناکی هم چون بنی امیّه و افرادی همانند معاویه و نظیر او باشد که در لباس «خال المؤمنین» و عنوان «کاتب الوحی» به مکر، فریب، تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلی و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و روی کار آوردن ناصالحان چرب زبان و جنایتکاران بی باک و کنار زدن صلحا، فضلا و مردان لایق پرداختند.
هم چنین در حدیث دیگر روایت شده است که در مورد دجّال فرمود: «ما من نبیّ إلاّ و أنذر قومه و لکن سأقول فیه قولاً لم یقله نبیّ لقومه تعلمون أنّه أعور؛(3) هیچ پیامبری نبود مگر این که قوم خود را (از فتنه ی دجّال) برحذر داشته ولکن من به زودی درباره ی او حرفی می زنم که هیچ پیامبری آن را نگفته است، بدانید که او «لوچ» یک چشمی است.»
اشاره به زمان نوح در بعضی از این احادیث، شاید اشاره به دورترین زمان باشد و یا عدم وجود دجّال ها در زمان پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین شریعت و آیین را «نوح» (علیه السلام) آورد و یا به خاطر عدم نفوذ حیله و تزویرها در جوامع انسان های پیشین بوده است.
در حالی که در پاره ای از احادیث نقل شده است که پیش از ظهور «مهدی» (علیه السلام) سی دجّال ظهور خواهد کرد.(4)
در اناجیل نیز به ظهور دجّال اشاره شده است. در رساله ی دوم یوحنّا (5) بیان شده است: «شنیده اید که دجّال می آید، در حالی که دجّالان بسیاری ظاهر شده اند» این عبارت تعدّد دجّالان را تأیید می کند.
البتّه هیچ مانع و یا منافاتی ندارد که یک دجّال بزرگ، با مشخصات ذکر شده در روایات، در رأس همه ی آن ها باشد، ولی آن چه که به صورت احتمال درباره ی مشخصات دجّال می توان گفت؛ اشاره به صفات فریبکارانه ی رهبران مادی ستمگر در دنیای ماشینی باشد.
1- آن ها یک چشم دارند و آن چشم مادیّات است و نگاهشان فقط بُعد منافع اقتصادی را دارد و برای رسیدن به آن به هزاران نیرنگ و تزویر و سیاست های استعمالی متوسّل می شوند و آن ها دجّالانی هستند که چشم معنوی و انسانی آن ها کور شده و چشم مادی آن ها بسیار خیره کننده و پرفروغ است.
2- ایشان در صنعت از اقطار زمین، گذشته و مرکب هایی در اختیار دارند که سریع السیر است و در مدّت کوتاهی با سرعت مافوق صوت در سیّارات دیگر پیاده می شوند.
3- آن ها عملاً ادّعای الوهیّت می کنند و مقدّرات مردم جهان را به دست خویش می دانند.
4- در پیش روی کارخانه های عظیم خود، کوهی از دود و به دنبال آن کوهی از فرآورده های صنعتی و مواد غذایی (که مردم آن را مواد غذایی سالم می پندارند، در حالی که ارزش غذایی چندانی ندارند و غالباً خوراک های بی محتوا و غیربهداشتی هستند) مشاهده می کنند.
5- مردم به عللی خشک سالی یا استعمار و استثمار و تبعیضات و سرمایه گذاری های کمرشکن در مورد تسلیحات و هزینه ی طاقت فرسای جنگ های ویرانگر که همگی حاصل زندگی تک بُعدی مادی است، گرفتار کمبود مواد غذایی می شوند و از گرسنگی می میرند و از بین می روند و دجّال که عامل اصلی این نابسمانی هاست، از این وضع آشفته بهره برداری کرده و به عناوین مختلف و کمک به گرسنگان و محرومان جامعه، برای تحکیم پایه های حکومت استعماری خود کوشش و تلاش می کند.

در پاره ای از روایات نقل شده است که هر تار مویی از مرکب عجیب دجّال، ساز مخصوص و نوایی تازه سر می دهد که انطباق آن با وسایل سرگرم کننده ی ناسالم دنیای ماشینی که در تمام کارخانه ها، لانه های شهری، بیابانی، ساحلی، آبی و خاکی نفوذ کرده، کاملاً قابل تصور است.
در هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابی یعنی سربازان راستین مصلح بزرگ جهانی «مهدی» موعود (علیه السلام) همانند مردمان ساده لوح و ظاهربین، فریب دجّال صفتان را نخورند و برای پیاده کردن طرح انقلابی خود بر اساس ایمان و حق و عدالت از هیچ فرصتی غفلت نکنند.
آن چه بیان شد تفسیر احتمالی برای دجّال بود که قراینی آن را تأیید می کند، اما قبول وعدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمی زند؛ زیرا مسأله ی دجّال با این صفات جنبه ی کنایه دارد، نه این که انسانی با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا باشد. (6)
پس یکی از علایم حتمی ظهرو، خروج دجّال است که در روایات اسلامی (سنّی و شیعه) این چنین توصیف شده است:
او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. در پیشانی او نوشته شده، این «کافر» است و هر باسواد و بی سواد آن را می خواند. به دریاها داخل شود و آفتاب با او می چرخد. کوهی از طعام و نهری از آب همیشه با او است. به دستور وی از آسمان باران می بارد و زمین گیاه می رویاند. اختیار گنج های زمین با اوست، مرده را زنده می کند. با صدای بلدی که تمام جهانیان صدای او را می شنوند، می گوید من خدای بزرگ شما هستم که شما را آفریده و روزی می رسانم. پس به سوی من بشتابید. (7)
دجّال نامش «صائد بن الصائد (صید) است و از فتنه های گمراه کننده و فسادهای بزرگ می باشد. در اخبار اهل سنّت خبر دجّال بیشتر از شیعه بیان شده است، بلکه بسیاری از اخبار کتب شیعه برگرفته شده از عامّه یا سنّدش عامی است.
بیشتر این اخبار را احمد بن حنبل در مسند ترمذی در صحیح، ابن ماجه در سنن، مسلم در صحیح، ابن اثیر در نهایه از عبدالله بن عمر، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده اند.
در مورد نام محلّ خروج دجّال اختلاف است، سجستان (سیستان)، اصفهان یا از نواحی خراسان، یا کناسه ی کوفه «أفیق» و یا «لُدّ» فلسطین خواهد بود، هم چنین وقت خروج او یا پیش از ظهور امام «مهدی» (علیه السلام) یا بعد از ظهور آن حضرت است، اما آن چه مسلم است عیسی (علیه السلام) یا حضرت «مهدی» (علیه السلام) او را در سال ظهور می کشند و اگر عیسی (علیه السلام) هم کشنده ی او باشد، نسبت دادن به مهدی (علیه السلام) نیز صحیح است چون نسبت به امیر و مأمور، هر دو داده شود.
اخبار اهل سنت در بیان جریان های دجّال، مفصل و مبالغه آمیز و بیرون از صحت است و قابل اعتماد نیست. در این باره فقط به چند حدیث از شیعه اکتفا می کنیم.
1- مردی از اهل بلخ بر امام باقر (علیه السلام) وارد شد. امام به او فرمود: «ای خراسانی! آیا وادی را که چنین و چنان است می شناسی؟
گفت: بلی.
فرمود: در آن وادی درّه و شکافی که به این وصف است می شناسی؟!
گفت: بلی.
فرمود: دجّال از آنجا خروج خواهد کرد» (8) این حدیث محل خروج او را خراسان معرفی کرده است.
2- ابن عباس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می کند که خداوند در حدیث معراج یکی از علامات را «خروج دجّال از مشرق سجستان» شمرده است. (9) در این حدیث سیستان را تعیین کرده است و ممکن است فرمایش امام باقر (علیه السلام) که مکرر می فرمود: «خراسان، خراسان، سجستان، سجستان» به این مطلب اشاره داشته باشد.
3- اصبغ ابن نباته از امیرمؤمنان (علیه السلام) پرسید: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام) دجّال کیست؟!
فرمود: آگاه باشید دجّال صائد بن الصائد است. شقی کسی است که او را تصدیق کند و سعید کسی است که او را تکذیب نماید. او از شهری خروج خواهد کرد که آن را اصبهان (اصفهان) گویند و از قریه ای که بنام یهودیه معروف است.
چشم راست او ممسوح است (به هم چسبیده و حدقه ندارد) و چشم دیگر او در پیشانی او است و همانند ستاره ی صبح روشنی می دهد. در چشم او گوشتی است که گویا مخلوط به خون و در پیشانی میان دو چشمش «کافر» نوشته شده است.
با این که امّی (بی سواد) است، هر کتابی را می خواند. دریاها را می نوردد و خورشید با او سیر می کند. در پیشاپیش او کوهی از دود و در پشت سر او کوه سفیدی است که مردم گمان کنند طعام است. او در سال قحطی سختی خروج خواهد کرد. زیر پای او الاغی است به رنگ سبز یا تیره، هر گام الاغش یک مقدار راه طی می کند. زمین در زیر پای او می پیچد و از هر آبی بگذرد، آن چشمه تا قیامت می خشکد. با صدای بلند که همه ی اهل مشرق و مغرب بشنوند ندا می کند:
که ای دوستان من! بیایید به سوی من، منم آن که خلق کرد، صورت بندی کرد، تقدیر نمود و راهنمایی کرد. منم خدای بزرگ شما (أَنا رَبُّکُم الأَعلی)!
این دشمن خدا دروغ می گوید. او تک چشم است و غذا می خورد و در بازارها می گردد. خدای شما منزّه از این صفات است.
بدانید و آگاه باشید که در آن روز بیشتر اتباع او، اولاد زنا و صاحبان طیلسان (شنل های) سبز هستند. خداوند در شام در عقبه ی «افیق» سه ساعت از روز جمعه گذشته، بر دست کسی که عیسی (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند، او را می کشد! (10)
در اخبار اهل سنت محل کشته شدن او را دروازه ی «لُدّ» نوشته اند. (11)
نوروز معلی بن خنیس از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «نوروز روزی است که قائم ما در آن روز ظاهر می شود و خداوند او را بر دجّال ظفر خواهد داد، سپس او را در کناسه ی کوفه به دار می آویزد.»(12)
امام صادق (علیه السلام) بعد از بیان عدد امامان به نقل مفضّل فرمود: «آخر ایشان، قائم است که بعد از غیبت، قیام خواهد کرد و دجّال را می کشد و زمین را از ظلم و ستم پاک کند.» (13)
4- ابوهریره از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره ی نزول عیسی (علیه السلام)(14) روایت نموده است که فرمود: «و یهلک فی زمانه الملل کلّها إلاّ الإسلام، و یهلک الدجّال فیمکث فی الأرض أربعین سنة ثمّ یتوفّی، فیصلّی علیه المسلمون؛(15) در زمان او تمام ملت ها (ادیان) می میرند مگر اسلام و دجّال را هلاک می کند، پس از او چهل سال در زمین زندگی می کند، سپس وفات می کند و مسلمانان بر او نماز خوانند.»
—————————————————
پی نوشت ها :
1- دجّال از ماده ی دجل بر وزن (درد) به معنای دروغگویی و حقّه بازی است.
2- صحیح ترمذی: باب ما جاء فی الدجّال ص 42.
3- صحیح ترمذی باب ما جاء فی الدجّال ص 42.
4- سنن ابی داوود.
5- باب 1-جمله ی 6 و 7.
6- حکومت جهانی مهدی: ص 198 به بعد.
7- بحارالأنوار: 194/52-195؛ الزام النّاصب فی القائم الحجّة: ص 202 و 228؛ آخرین امید: به نقل از آن دو.
8- معجم أحادیث الإمام المهدی: 328/3 ح 872؛ بحارالأنوار: 190/52 ب 25 ح 19.
9- کمال الدّین: 251/1 ب 23 ح 1، منتخب الأثر: ص 529 ف 6 ب 3 ح 1؛ بحارالأنوار: 70/51 ب 1 ح 11 و 278/52 ب 25 ح 172.
10- (عقبه بلندی و افیق بلده ای است مابین حوران و غور، نزدیک شام) کمال الدین: 526/2 ب 47 ح 1؛ إلزام النّاصب: 132/2؛ منتخب الأثر: ص 532 ف 6 ب 3 ح 7؛ معجم أحادیث الإمام المهدی: 132/3 ح 670.
11- لُدّ قریه ای است از قرای فلسطین، سرزمین فلسطین و لُدّ هم از بلاد شام و با افیق نزدیک است و هر دو از بلاد شام به حساب می آیند. معجم أحادیث الإمام المهدی: 556/1 ح 376؛ عقد الدّرر: ص 260 ب 12 ف 2 ش (135 ظ)- ص 270 (141 و).
12- معجم أحادیث الإمام المهدی: 74/4 ح 1145؛ بحارالأنوار: 276/52 ب 25 ح 171 و ص 308 ب 26 ح 84.
13- کمال الدّین: 336/2 ب 33 ح 7؛ منتخب الأثر: ص 602 ف 7 ب 9 ح 1؛ بحارالأنوار: 144/51 ب 6 ح 8.
14- رواه أبو داوود فی سننه ج 2 ص 342 و لفظه: أن النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال: لیس بینی و بینه نبی-، یعنی عیسی (علیه السلام) و انّه نازل، فإذا رأیتموه فاعرفوه، رجل مربوع إلی الحمرة و البیاض بین ممصرتین، کأن رأسه یقطر، و ان لم یصبه بلل، فیقاتل النّاس علی الإسلام فیدق الصلیب و یقتل الخنزیر، و یضع الجزیة، و یهلک الله فی زمانه الملل کلها الا الإسلام و یهلک المسیح الدّجال، فیمکث فی الارض أربعین سنة، ثم یتوفی فیصلّی علیه المسلمون.
15- بحارالأنوار: 384/52 ب 27 ح 194.
منبع مقاله :
امینی گلستانی، محمّد؛ (1389)، سیمای جهان در عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم: مسجد مقدس جمکران، چاپ سوم

آیا دجال خروج کرده است؟ تک چشم خروج دجال دجال دجال در روایات
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آخرین مطالب

  • در آخرالزمان دنیا چگونه خواهد بود؟!
  • حال مؤمن در ایّام فتنه ی دجال
  • فساد اخلاقی چگونه باعث اخراج مسلمانان از اندلس شد؟
  • آتش افروزان جنگ نرم از نظر قرآن
  • شیطان امروز، نرم‌افزار مدرن دارد
  • نسب امام زمان (عج)
  • فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت
  • نسب دجّال
  • ملاقات خضر (عليه السلام) و دجال
  • نگاهی مختصر به خروج دجّال

آخرین نظرات

  • ...  
    • ...
    در دجّال كيست؟
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در توهم‌های قهرمانانه!
  • حضرت مادر (س)  
    • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
    • خاطرات خاکی
    • وصیت عشاق
    • یا زینب کبری
    در توهم‌های قهرمانانه!
  • زكي زاده  
    • مائده
    در وادی یابس در روایات آخر الزمان
  • Mim.Es  
    • قدم‌های عاشـ ـقی
    • کویرم تشنه باران
    در رویشهای جوانان بیشتر از ریزشهاست.
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در بقیه الله یعنی چه؟
  • زكي زاده  
    • مائده
    در رویشهای جوانان بیشتر از ریزشهاست.
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در سواد رسانه‌ ای یعنی چه؟!
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در حساب و کتاب
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در حساب و کتاب
  • گل نرگس  
    • زمهرير
    • بكاء
    • نگين آفرينش
    • سرير
    • نور الهدی
    • فدک
    • سخن عشق
    در انتظار
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در انتظار
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در انتظار
  • رضوی  
    • مصباح
    • شیرازی ها
    • پژوهانه
    در حساب و کتاب
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در انتظار

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

تنهاترین یاس

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • انتظار
  • دلنوشته های من
  • داستان های اخلاقی
  • دشمن شناسی
  • سواد رسانه ای
  • شهدا
  • امام حسین
  • فرقه های انحرافی
  • کلیپ هایی که باید دید
  • مهدویت
  • شیطان شناسی
  • امام خامنه ای
  • سخن نگاشت
  • روایات معتبر درباره آخرالزمان
  • نفوذ
  • دجال در روایات
  • تهاجم فرهنگی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان